خاطره / غواص های کربلای چهار

خاطره / غواص های کربلای چهار

نویسنده: مدیر سایت - 2016/12/31

تا حالا سگ دنبالت کرده ؟
نکرده؟
خب خداروشکر که تجربشو نداری…
اما بزار برات بگم…
وقتی سگ دنبالت میکنه…
مخصوصا اگه شکاری باشه…
خیلیا میگن نباید فرار کنی ازش …
اما نمیشه… یه ترسی ورت میداره ک فقط باید بدویی…
امـا…
خدا واست نیاره اگه پات درد کنه…
یا یه جا گیر کنی…
یا…

کربلای چهار بود…
وقتی منافقین لعنتی عملیاتو لو دادن… مجبور شدیم عقب نشینی کنیم…
نتونستیم زخمیا رو بیاریم…
بچه های زخمیه غواص تو نیزارهای ام الرصاص جاموندن…
چون نه زمان داشتیم و نه شرایط نیزار ها میذاشت برشونگردونیم…
هنوز خیلی دور نشده بودیم از نیزارا که یهو صدای ناله ی زخمیا بلند و بلند تر شد…
آخ …
نمیدونم چنتا بودن…
سگای شکاری …
ریخته بودن تو نیزار…
بعثیا به سگ های شکاریشون یه چیزی تزریق کرده بودن که سگا رو هار کرده بود …
هنوز صدای ناله های بچه ها تو گوشمه…
زنده زنده رفیقامو که دیگه پای فرار کردن نداشتن رو…
داشتن تیکه تیکـ ….
کاری از دست ما بر نمیومد …
.
شنیدی رفیق؟

امنیتی که الان داریم فقط به خاطره خون شهداست
معذرت بابت تلخی روایت…
.
علقمه . یادمان کربلای ۴