شهید مهدی اسکندری
نویسنده: مدیر سایت - 2017/02/13شهید مهدی اسکندری
***
پیش نمایش طرح (کلیک کنید)
برای ارسال عکس مناسبتر و باکیفیت تر و یا دریافت سایز بزرگ این طرح : با مدیر سایت تماس بگیرید
***
- نام و نام خانوادگی : مهدی اسکندری
- نام پدر : قربانعلی
- نام خانوادگی مادری :
- تاریخ تولد : ۱۳۴۲/۷/۱۹
- محل تولد : اهواز
- آخرین محله سکونت :
- دسته بندی شهید : بسیجی
- تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۰
- محل شهادت : نطقه عملیاتی بیت المقدس
- عملیات منجر به شهادت : عملیات بیت المقدس(مرحله اول)
- نحوه شهادت :
- یگان : لشکر۷ولیعصر(عج)گرادان نور(کربلا)
- محل دفن :
- مسئولیتها :
- تحصیلات :
***
وصیت نامه :
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر ومابدلوا تبدیلا
قرآن کریم – سوره احزاب آیه ۲۳- )
با سلام و درود بر سرور شهیدان حسین بن علی (ع) و با درود بر امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با ستایش بی کران و حمد و تسبیح خداوند آن که ما را جان داد و راه راست را به ما نشان داد و به ما فهماند که در کدام راه قرار بگیریم و این منت را بر ما نهاد و از میان خلق ها این مردم را انتخاب کرد که ریشه اسلام را محکم کند و زمینه را برای حکومت جهانی الهی مهدی موعود (عج) آماده سازند .
برادران و خواهران :
بدانید که در این جهان پهناوری که ما زندگی می کنیم حاکم اصلی خداوند است که بر ما حکومت می کند و ما را به راه راست هدایت می کند باید پیش از هرسخن این را بگویم که باید به فکر خودمان باشیم و فکری به حال خودمان بکنیم و مواظب اعمالمان باشیم همیشه آخرت را از یاد نبریم که اگر روز قیامت را از یاد بردیم آن وقت است که به هلاکت رسیدن ما شروع می شود وما در پهنه منجلاب ها و فسادها فرو خواهیم رفت .
بدانید این دنیا آزمایشگاهی الهی است که در آن زندگی می کنیم خداوند عالمین ما را خلق کرد و در این صحنه زمین قرار داد که ما در آن به مسابقه بپردازیم هرکس از این آزمایشگاه الهی نمره قبولی را گرفت در آن دنیا پاداشش را خواهد دید و هرکس نمره مردودی را گرفت باز در آن دنیا کیفرش را خواهد دید ای وای اگر ما از مردودی ها باشیم و آن موقع که خداوند همه را در صحرای محشر آماده می کند وای بر ما اگر نامه ی عمل مان را به دست چپ مان بدهند دیگر آن موقع کسی نیست که به داد ما برسد
پس ای برادران و خواهران بیاییم عمل مان و رفتارمان فقط و فقط برای رضای خدا باشد .
از خودم می گویم :
من آن قدر گناه کرده ام ( که ) همیشه خجالت می کشم در پیشگاه خداوند بایستم و عبادت کنم و با خود می گویم تو که این قدر گناه کردی چگونه الان در پیشگاه ناظر و رب خود ایستاده ای ؟ ولی با این همه باز ناامید نمی شوم که ناامیدی گناه بزرگی است و به یاد آیه الهی می افتم که می گوید : ” لا تقنطوا من رحمة الله ” و درجای دیگر ” ادعونی استجب لکم ” از رحمت الهی ناامید نشوید و دعا کنید تا آن را به استجابت رسانم .
سخنی با خانواده ام :
پدر و مادر:اگر خداوند توفیق داد که در راه اوشهید شوم وشهادت را بر این بنده ی حقیر گوارا داد بر مرگ من شیون و زاری نکنید که زاری کردن برای چیزهای دنیوی – که ارزش ندارد ـ نیست . باید برای آخرت شیون کنید خداوند ما را در آن دنیا روسفید می گرداند ویا روسیاه ؟ باید بر مصیبت های این دنیا صبر کرد و هر سختی را که در این دنیا انسان می کشد پاداشش را درعالم قیامت در بهشت فردوس خواهد دید انسان بالاخره از این دنیا می رود پس چه بهتر که با روسفیدی وخندان (۱) وباسعادت از این دنیا برود نه با مرگ با ذلت و گریان که این مال کافرین است .
یک خواهش که دارم این است که زیاد قرآن بخوانید و هیچ موقع از قرآن دور نشوید و همیشه به یاد خدا باشید . بر سر قبرم که می آیید سوره قدر – سوره حمد و سوره توحید را بخوانید .
دیگر سخنی ندارم و امیدی ندارم به جز پیروزی اسلام بر کفار و هرچه زودتر ظهور مهدی موعود صاحب الزمان (عج) .
برایم دعا کنید . التماس دعا دارم . امیدوارم مرا ببخشید و از همه شما می خواهم که مرا حلال کنید .
ضمنا اگر کتابی و یا پولی کسی به من تحویل داده از خانواده ام بگیرد و اگر نبود حلالی می طلبم ومقداری پول مال کتابخانه – سیصد و اندی – در نزدم است تحویل مسجد بدهید .
مهدی اسکندری
***
۱- برادرم شهید مهدی اسکندری معلم نوجوانان مسجدی وبسیجی گردان نور(کربلا) اهوازدر۱۰/۲/۱۳۶۱ در عملیات فتح خرمشهر – مرحله اول عملیات بیت المقدس – در منطقه عملیاتی دب حردان اهواز در حال شهادت با چهره خندان و زبانی روزه جان به جان آفرین تسلیم نمود و به آرزویش یعنی شهادت در راه خدا رسید و به دوستانش شهید محسن غلامی – شهید محمد علی ملکزاده و شهید حجة الاسلام عبدالرحمان لنگ باف و…ملحق شد و چند سال بعد دیگر برادرم : سردارشهید موسی اسکندری رییس ستاد لشکر هفت ولی عصر(عج) در تاریخ ۴/۱۰/۱۳۶۵در عملیات کربلای ۴ مفقود الاثر و بعد از ۱۰سال در بهمن ۱۳۷۵ پیکر مطهر و قطعه قطعه اش بازگشت و در کنار مزار برادرمان شهید مهدی اسکندری و سایر شاگردان و دوستان شهیدش آرام گرفت . خوشا به سعادت شان و روزی ما نیزشهادت در راه خدا و همنشینی با شهیدان راه خدا انشاءالله تعالی
اللهم آمین برحمتک یا ارحم الراحمین اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم .
****
برادر جان: ما باید خود را بسازیم، ما باید از این هواهای نفسانی دورنی خود جدا شویم زیرا انسان تا موقعی می تواند به خدا نزدیك شود كه این هواهای خود را زیر پا بگذارد،امام خمینی میگوید همه درد ما از اینست كه خود را نساخته ایم،ولی باید ما از دردی كه درون ماست بدنبال آن دكتر بزرگ بگردیم، ما باید بدنبال آن نور هدایت شونده بگردیم،خلاصه این را بگویم انسان با شب زنده داریها و گرسنگیها و تشنگیهاست كه بمرحله یقین میرسد و تمام آن پرده های غیبی در جلوی چشمان باز میشود و این دردمان كه نمیتوانیم چكنیم ولی تا اندازه ای راه كه برایمان روشن است به دنبالش میرویم. نماز كه میخوانیم با حال بخوانیم و فكرمان را بجای دیگری نبریم چرا كه این نماز است كه انسان را به عروج میكشاند ولی نماز با حال و نمازی كه انسان را از بعد مادی به بعد الهی منتقل سازد و آنطور كه باید باشیم همانند الگویمان و امامان امام حسن (ع) وقتی كه به نماز می ایستادم تمام بدنش از شدت عذاب جهنم و بزرگی او بلزره میافتاد و گریه عشق را سر میداد یك حدیثی است كه میگوید اگر میخاهید در نماز بیاد خدا باشی وضو میگیری بیاد او باشید و اینرا بگویم كه ما باید زیاد عبادت كنیم و این عبادتهاست كه انسان را از منجلاب ها و تباهیها و از اسفالسافلین بسوی معدن العظمه راهنمانیی میكند در كنار عبادت عمل هم باید بكنیم و اخلاق و رفتارمان و حرفزدنمان
ادامه نوشته خوانا نبود ……..
***
زندگی نامه :
بسیجی شهید مهدی اسکندری برادر سردار شهید موسی اسکندری که قبل از برادرش به شهادت رسید او مربی و معلم نوجوانان مسجدی بود که به همراه دوستان مومن و مخلصش مانند بسیجی شهید محسن غلامی و بسیجی شهید محمد علی ملک زاده و بسیجی و روحانی شهید حجة الاسلام عبدالرحمان لنگ باف فعالیت های زیادی در جهت جذب نسل نو به مبانی معرفتی اسلام و انقلاب اسلامی داشتند. شهید مدتی به تحصیلات حوزوی روی آورد اما حضور در جبهه از ادامه تحصیل حوزوی اش او را بازداشت… او بارها در جبهه ها مجروح شد تا آن که به عنوان بسیجی اعزامی از اهواز در گردان کربلا در مرحله اول عملیات بیت المقدس با زبان روزه و با چهره ای خندان به شهادت رسید
***
خاطرات و آثار :
نیایش‌هایی از بسیجی شهید مهدی اسکندری
اگر چه هر وقت نوشته و مطلبی شهید قلم زده است ، خود به نوعی به صورت نیایش و درخواست و طلب از خداوند می‌باشد ، اما به هر حال ، به عنوان نیایش و سوز وگدازهای او چند جمله‌ای از یادداشت‌هایش را این‌جا می‌آوریم :
ای خدای بزرگ! ای صاحب جلال و اكرام! ای بازرس دردمندان! ای رسیده به فریاد فریادخواهان! ای كبیر! ای عظیم! به حق رحمتت ما را ببخش! اگر می‌دانستم جایی برای فرار و گریز از حكومتت هست، فرار می‌كردم و اگر می‌دانستم كه عفو و ببخش فراوانت شامل حال ما بندگان ضعیف نمی‌شود، خود را هلاك و نابود می‌كردم: ولی می‌بینیم آنقدر رحمتت بی‌پایان و واسع است كه نمی‌توانم آن را درك كنم و حتی نمی‌توانم آن را خیال (تصور) كنم و این را می‌گویم: اگر می‌شد از حكومت تو را فرار و یا خود را هلاك و نابود كرده. هیچ‌كس به اندازه من سزاوار گریز و نابود كردن نیست؛ ولی رحمت واسعت را [كه] می‌بینم، قلبم آرامش پیدا میكند كه خود در قرآنت فرموده‌ای: هركس گناهان زیادی انجام داده [باشد] حتی به خاطر قنوت رسیده باشد، آنها را به فضل و احسان خویش می‌بخشم. پس ای خدای عزوجل! تو را به حق آن كرمت و تو را به حق رحمانیت و تو را به حق اولیا و شهدا و خالصان درگاهت، از جمیع گناهان ما درگذر و ما را ببخش. ای مهربان‌ترین مهربانان و ای بخشاینده‌ترین بخشایندگان!
نیایش (۲)
«خدایا! ای زنده ابدی! ای بخشاینده گناه و ای پذیرنده توبه! ای بزرگ نعمت و منت! ای احسان‌كننده همیشگی! كجاست پرده‌پوشی عظیم تو؟ كجاست عفو بزرگوارانه تو؟ كجاست گشایش نزدیك تو؟ كجاست فریادرسی سریع‌تر؟ كجاست هویت‌های گوارا و پربهای تو؟ كجاست فضل و كرم بی‌حد تو؟ كجاست نعمت بزرگ و احسان همیشگی تو؟ كجاست كرم تو؟ ای خدای كریم! به حق آن كرمت، مرا نجات ده. یا رب! اگر مرا از خانه‌ات رد كنی، به كجا روی آورم؟ اگر تو مرا نخواهی، (پس) به چه كسی پناهنده شوم؟ ای خدای عظیم! منِ حقیر و ضعیف، به جز تو كسی را نداریم كه به او پناهنده شوم. خدایا! به ما رحم كن و به این بنده خوار و ذلیل ترحمی بفرما كه خیلی به آن محتاجم. ای بزرگ‌ترین رحم‌كننده و ای رب الشهداء.!»
نیایش (۳)
خدایا! من دردمند را هدایت كن كه بتوانم در راهت قدم بردارم. خدایا! اگر تو مرا نبخشی، پس روی [به] كجا آورم؟ اگر تو در رحمتت به روی من باز نكنی، چه كسی باز كند؟ ای خدای مهربان! ای قادر! ای فریادرس فریادخواهان! ای حنان! ای منان و ای خدا! درد من آنقدر فراوان است كه نمی‌توانم آن را بیان كنم. حتی نمی‌توانم آن را توصیف كنم. خدایا! تو خود می‌دانی و به همة مسایل و عیب‌ها آگاهی داری. ای كسی كه از رگ گردن به ما نزدیك‌تری! ای عالم! پس من كسی جز تو نیافتم كه درد خویش را بازگویم و تو طبیب همه دردمندان هستی. ای خدا! ای كسی كه به دل بندگانت آگاهی و می‌دانی كه چه می‌خواهند و چه می‌گویند، به من بنده كه اینهمه فریاد می‌زنم و تو را می‌خوانم، یك نظر بینداز و مرحمتی بر من فقیر و خاضع بیفكن و یك پیامی و یك چیزی كه مرا آگاه كند. خدایا! من دارم می‌سوزم. من دارم از بین می‌روم. من دارم نابود می‌شوم؛ كمكم كن. خدایا! تو خودت گفته‌ای كه اگر بنده‌ای هر اندازه گناه كند و حتی به حالت سقوط باشد، (به قنوط برسد)، در رحمت تو به سوی [همه] باز است و خود گفتی: (ادعونی استجب لكم) خود گفته‌ای كه اگر مرا صدا بزنید، من دعای شما را استجابت می‌كنم و به شما جواب لبیك می‌دهم؛ پس ای خدا! حال، ما بازگشته‌ایم و به سوی رحمت و آمده‌ایم. از آن‌جا كه بودیم، به طرف تو آمدیم و در انتظار فَرَج و كَرَم و لُطف و احسان تو هستیم. ای خدا! ما می‌دانیم كه لطف و احسانت زیاد است؛ حتی خیلی بیشتر از گناهانمان، ولی ای خدا! این را از درون قلبم می‌گویم و من این دعا را كه می‌كنم اجابت كن: (خدایا!) ما را ببخش. (العفو) ما را از گناهانی كه انجام داده‌ایم و تو حی و حاضر بوده‌ای، ببخش؛ به خاطر این‌كه آن ایمان را نداشتیم كه دست به گناه زدیم و گول خوردیم. ای خدا! نمی‌دانستیم. به خدا قسم! من فقط به امید بخشایش تو زنده هستم و امیدوارم كه یك روزی ببینم، تو مرا بخشوده‌ای، ای خدا! اگر تو مرا بخشوده باشی و ببخشایی، شهادت را كه منتهای آرزوی این بندة خوار و ذلیل توست، نصیبم سازی، اگرچه می‌دانم هركسی شهید نمی‌شود و من لیاقت شهید شدن و این‌كه شربت گرامی شهادت را نپوشم، ندارم؛ از تو می‌خواهم، به حق آن احسانت و بهحق آن لطف و كرمت، یا حنان! و یا منان! یا غیاث المستغیثین! به فریاد رسو ما را جز شهدا محشور كن.
لینکهای مرتبط :
***
نظر شما !!